تحلیل فاندامنتال (بنیادی)
ارزش ذاتی سهم را با توجه به عوامل مرتبط اقتصادی و مالی چه در مقیاس کمی و چه به صورت کیفی، بررسی و اندازهگیری مینماید.
تحلیل فاندامنتال هر عامل تاثیرگذار بر ارزش ذاتی سهم از جمله متغیرهای کلان اقتصادی مانند شرایط اقتصادی و صنعتی موجود، و یا متغیرهای خرد اقتصادی مانند شرایط مالی و مدیریت شرکت مورد نظر، و همچنین صورتهای مالی، درآمدها، هزینهها، بدهیها و داراییها را مورد مطالعه و بررسی قرار خواهد داد.
تمام تحلیلگران بنیادی میکوشند تشخیص دهند آیا سهام شرکتها در بازار به درستی ارزشگذاری شده اند یا خیر.
به عنوان مثال اگر خبر پذیرش بیت کوین توسط آمازون منتشر شود و فردی احتمال دهد که قیمت بیت کوین افزایش خواهد یافت و بیت کوین بخرد، او در واقع به نوعی از تحلیل فاندامنتال برای تصمیمگیری در مورد خرید بیت کوین استفاده کرده است.
نکته :
انواع تحلیلهای مورد استفاده در بازارهای مالی : در بازارهای مالی، علاوه بر تحلیل فاندامنتال، دو تحلیل تکنیکال و تحلیل احساسات (Sentiment Analysis) نیز مورد استفاده قرار میگیرند.
در تحلیل تکنیکال با استفاده از تاریخچه قیمتی یک کالا، سهام یا ارز، و همچنین با بکارگیری شاخصهای مختلف میتوان روند قیمتی را پیشبینی کرد. در این نوع تحلیل برای ارزیابی بازار فقط نیاز به مطالعه حرکت قیمتها داریم و هیچ معیار دیگری را در نظر نمیگیریم.
هدف نهایی تحلیل فاندامنتال
این است که برای سهم مورد نظر، با توجه به تمام شرایطی که بررسی نموده است، یک ارزش کمی تعریف کند که سرمایهگذار بتواند آن را با قیمت فعلی سهم در بازار مقایسه کند و دریابد که آیا این ارزش بیشتر از قیمت فعلی سهم برآورد شده است یا کمتر از آن، تا با استفاده از این اطلاعات اقدام به معامله سهم نماید.
چنانچه ارزش ذاتی سهم بیش از قیمت فعلی آن در بازار باشد به این معنی است که سهم موردنظر کمارزش در نظر گرفته شده است و در این مورد خرید سهم پیشنهاد میشود؛ اما اگر پس از تحلیلهای صورت گرفته ارزش ذاتی سهم کمتر از قیمت فعلی آن در بازار باشد به این معنی است که بیش از مقدار واقعی ارزشگذاری شده و در این صورت فروش سهم مورد نظر پیشنهاد میشود.
عوامل که باید در تحلیل فاندامنتال در نظر بگیریم
1)وبسایت های پروژه مورد نظر: یافتن ارز دیجیتالی که وبسایت مخصوص به خود را نداشته باشد و در آن به تشریح اهداف و ارائه وایت پیپر و کانال های جامعه خود را نپرداخته باشد بسیار سخت است.
2)وایت پیپر: طلبی که تمام سرمایه گذاران ارز دیجیتال موظف به خواندن آن هستند. وایت پیپر، گزارشی رسمی است که موارد استفاده پروژه را بررسی و درباره اهداف پروژه صحبت میکند. از آنجایی که وایت پیپر ها اغلب توسط توسعه دهندگان برای توسعه دهندگان دیگر نوشته میشود، خواندن آن ممکن است دشوار باشد، به همین دلیل است که وبسایت های بسیار زیادی مخصوص تحلیل وایت پیپرها وجود دارد.
3)کانال های ارتباطی جامعه: هر پروژه خوب و واقعی غیرممکن است که در انزوا توسعه یابد. تمام ارزهای موفق حداقل در چندین شبکه مجازی حضور دارند و حتی بعضی از آنها در برنامه های اسلک (Slack)، تلگرام یا دیسکورد (Discord) کانال های مخصوص به خود را دارند. معمولا توسعه دهندگان، به روز رسانی های مختلف را در وبسایت خود یا پلتفرم آنلاین مدیوم (Medium) منتشر میکنند.
4)نشریات و خبرگزاری ها: خوشبختانه اکنون خبرنگاران بسیاری وجود دارند که در حوزه فناوری بلاک چین و ارزهای دیجیتال متخصص میباشند. در نتیجه باید همواره بررسی کنید که خبرنگاران درباره هر پروژه چه مطالبی میگویند که نظر شما را جلب کند.
مراحل تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال
۱- ارزش بازار: ارزش بازار به مجموع ارزش بازار شرکت بر حسب دلار گفته میشود و معمولا اولین تحلیل فاندامنتال سرمایه گذاران از ارز دیجیتال است. ارزش بازار بسیار مهم است زیرا به شما میگوید که ارز دیجیتال مورد نظر تا چه میزان جای رشد دارد. برای محاسبه ارزش بازار ارز دیجیتال، تنها کاری که باید انجام دهید محاسبه حاصل ضرب قیمت فعلی ارز دیجیتال در موجودی در گردش آن است. برای مثال اگر یک میلیون کوین در گردش با قیمت یک دلار وجود داشته باشد، ارزش کلی بازار آن یک میلیون دلار میشود.
۲- موجودی کوین: قانون عرضه و تقاضا مشخص است: عرضه کم و تقاضای زیاد باعث افزایش قیمت میشود. هنگامی که بالاخره عرضه بیت کوین به اتمام برسد، تقاضا برای این ارز دیجیتال باعث افزایش قیمت آن خواهد شد. قانون عرضه و تقاضا به صورت برعکس نیز عمل میکند و به همین دلیل است که هنگام تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال و ایجاد پورتفولیوی سرمایه گذاری خود باید به موجودی کوین دقت زیادی کنید.
۳- حجم معاملات: حجم معاملات، شاخص مهمی در خصوص محبوبیت ارز دیجیتال است. حجم معاملات را به طور خلاصه میتوان اینطور تعریف کرد که میزان ارز دیجیتال معامله شده در بازه زمانی مشخص میباشد. به عبارت دیگر، حجم معاملات به شما میگوید که ارز دیجیتال مورد نظر در صرافی های ارز دیجیتال به چه میزان خرید و فروش شده است. هنگامی که ارز دیجیتال حجم معاملات کمی داشته باشد بدان معنا است که تقاضایی برای آن وجود دارد.
۴- کاربرد: بعضی از ارزهای دیجیتال مشخصا فقط به این دلیل وجود دارند تا موسسان و توسعه دهندگان آنها بتوانند با شکار سرمایه گذاران به پول بادآورده برسند. این سرمایه گذاران ارزیابی نمیکنند که آیا پروژه مورد نظر آنها مشکلی را از عموم مردم یا بازار ارزهای دیجیتال برطرف میکند یا خیر. از خود بپرسید که آیا توسعه دهندگان در صدد حل مشکل واقعی هستند یا خیر. اگر به این فکر هستند، آیا راهکار آنها بهبود چشمگیری در وضعیت فعلی ایجاد خواهد کرد؟ نکته مهمتر آنکه آیا به کار بردن بلاک چین برای هدف مورد نظر، راهکاری ضروری است؟ اگر برای حل مشکل موجود، ایجاد راهکار غیر بلاک چین ارزانتر، سریعتر و آسانتر میباشد بسیار بعید است که این پروژه به موفقیت قابل توجهی دست یابد
۵- موسسان و توسعه دهندگان: بررسی تیم توسعه دهنده ارز دیجیتال باید بخش مهمی از تحلیل فاندامنتال باشد. متاسفانه دنیای ارز دیجیتال، افراد متقلب بسیار زیادی را به خود جلب کرده است که فقط برای متقاعد کردن سرمایه گذاران بی خبر حاضرند به طور آشکار و عمومی دروغ بگویند. در واقع، بسیاری از پروژه های ارز دیجیتال در صدد آن هستند که سرمایه افراد بدون تجربه را از چنگ آنها دربیاورند.
چندین پروژه وجود داشتند که در تلاش بودند تا با پنهان کردن هویت موسسان و توسعه دهندگان به دلایل امنیتی، خود را معتبر نشان دهند. هرگز بهانههای بی ارزش نظیر ارسال پول به کلاهبردارانی که ادعا میکنند شاهزاده نیجریه هستند را باور نکنید و نپذیرید
۶- موانع بالقوه: هنگامی که صحبت از پروژه های بلاک چین میشود، عوامل بسیار زیادی وجود دارد که ممکن است اشتباه پیش روند. همیشه باید سرمایه گذاری خود را با توجه به این نکته شروع کنید که از نظر قانونی پروژه مورد نظر در چه شرایطی قرار دارد. مشخصا تمام افراد در زمینه توافق نامه های بین المللی کپی رایت و قوانین حفظ حریم خصوصی متخصص نیستند اما انجمن ها و گروه های ارز دیجیتال در این مورد میتوانند کمک شایانی کنند.
7-نقشه راه: نقشه راه خوب، پر جزییات و جامع است و مشخصا بیان میکند چه چیزی و در چه زمانی انجام شده و یا انجام خواهد شد. نقشه راه هرچه جزییات بیشتری ارائه دهد، بهتر است. مطمئن شوید که به برنامه کلی پروژه خود فکر میکنید. در پایان پروژه میخواهید که محصول کاربردی عرضه کنید. قطعا نمیخواهید که بازاریابی به توجه اصلی تیم پروژه در چند سال آتی تبدیل شود